پله چهارم : استدلال ذهنی
به نام قـــدرت مـــطلق
سلام دوستان من مسـافر این دنیــا و همسفر شما هستم.
سپـاسگذار قـدرت مـطلق هستم که به من فرصت عطـا کرد تا به آگـاهی بپردازم.
برای رسیدن به موفقیت و تغییر ساختاری و شناخت خود کتــاب چــهل پــله،چــهل راه را معرفی میکنیم. اعتقاد ما بر این است که برای درمان اعتیاد راههای مختلفی وجود دارد و فرد برای رسیدن به رهــایی از مواد مخدر، از بین راههای مختلف یک راه را انتخاب میکند. انسان یک کالبد فیزیکی و یک کالبد ذهنی دارد. کالبد جسمی انسان دارای بزرگترین سیستم دفاعی جهان است و برای استنباط این ساختار باید متوجه این شوید که در کهکشان چه میگذرد. انسان، خدای سرزمین وجودیاش است و با اختیاری که دارد باید بهترین راه را انتخاب کند. راحتترین کار این است که فرد نجواهای ذهنی خود را روی کاغذ مکتوب کند و قدرت ضمیر نا خودآگاه خود را در دست بگیرد.
پله چهارم که استدلال ذهنی است در عملکرد فرد بسیار مهم است.
در پله سوم بیان شد که برای رسیدن به استنباط ساختار ذهنی باید گفتمان بین سلولها در کهکشان ارزیابی شود، برای این امر باید بدون قضاوت تمام آنچه را که در ذهن وجود دارد بدون قضاوت مکتوب شود. استدلال ذهنی در کنار هم قرار گرفتن باورها شکل میگیرد. انسان دارای فرکانس است و در جهانی پر از ارتعاش زندگی میکند، سیستم مغز گیرنده و ارسال کننده فرکانس است، نجواهای ذهنی وقتی به واقعیت تبدیل میشوند که به استدلال ذهنی رسیده باشند.
نجواهای ذهنی براساس ورود دیتاها که به فرد داده میشود، مثل خاطرات و حسی که برداشت میکند و موضوعات اطراف، اینها همه نجواهای ذهنی است که اگر فرد برای رسیدن به اهدافش به آنچه که در باورهای خود نهادینه شده برای خود استدلال ذهنی متصور میشود و در شکلگیری این ساختار نقش به سزایی ایفا میکند. وقتی انسان به عنوان خدای سرزمینی وجود خویش فرکانس را در کهکشان ساطع میکند از جنس باورهای خود، افرادی را جذب میکند و با آن باورها و نجواهای ذهنی، استدلالی را بنا میکند که قطعی است و حکم را جاری میسازد و نمیتواند آن را تغییر دهد چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی.
گاهی فرد یک سری اطلاعات و دیتاهای غیر واقعی، به استدلال اشتباهی میرسد، برای اینکه این استدلال ذهنی درست بنا شود باید ورودیها درست باشد. ورودیهای ذهن براساس عملکرد اطراف است و فرد برمبنای استدلال خود و آنچه باور دارد فرکانس را ایجاد میکند و افراد با همین جنس در مدار او قرار میگیرد.
چگونه استـدلال فکری را در جهت مثبت هـدایت کنیم؟
استدلال ذهنی براساس ورودیها و دیتاها و نجواهای ذهنی فرد شکل میگیرد. باور، عامل حرکت آدمی است و رسیدن به نتیجه براساس استدلال ذهنی فرد صورت میگیرد و عملکرد انسان با هر تصمیم و انتخابی با نجواهای ذهنی روبرو میشود که همین قضاوتها و ارزیابیها خود به یک تصمیم منتهی میشود. وقتی نسبت به موضوعی به یک نظری میرسید و آن را حتمی باور دارید چه درست یا نادرست باعث میشود که تصمیمات متفاوتی تولید شود، درست یا به غلط آن تصمیم و انتخاب گرفته شده است.
ارزیابی باورها و نجواهای ذهنی بسیار مهم است و لازمه رسیدن به استدلال ذهنی تغییر در رفتار و اندیشه فرد و حذف افکار و باورهای منفی شکل میگیرد. حالا شما تصور کنید چقدر میتوانید این را وسیع کنید، من در رابطه با بحث استدلالهای ذهنی حرفهای بسیاری دارم، هر زمان حکم جاری شود هیچ کسی نمیتواند کاری انجام دهد، چرا؟ چون فرد براساس دیتاهایی که دریافت و جمع آوری کرده و نجواهای ذهنی که دارد به یک استدلال ذهنی رسیده و آن استدلال ذهنی حکم قطعی است و نمیتواند آن را تغییر دهد ، در راستای خواسته خود وقتی به یک استدلال ذهنی رسیده و برعکس آن عمل کنیم.
در این شرایط اوضاع بدتر هم میشود، مثلاً فرد دوست دارد که برای تحصیل از کشور خارج شود و تمام تصوراتش نسبت به همه موضوعات خوب است اما مادر پیری دارد که نمیتواند همراه او باشد و شرایط خروج از کشور را ندارد، این فرد با خودش فکر میکند که اگر کشور خارج شود و برگردد مادرش تنها میشود و اما برای رفتن هم اقدام میکند و کارهایش را انجام میدهد ، به نظر شما چه اتفاقهایی در طول زندگی برای این فرد رخ میدهد؟ به هزار و یک مشکل برخورد میکند، چرا؟ چون باورش این است که اگر بخواهد برود حتماً اتفاق بدی برایش میافتد ، در زندگی از جنس این استدلالهای ذهنی که ما نسبت به خود داریم بسیار است و با رخ دادن اتفاق حس منفی زیاد میشود ، وقتی فرد نگران فرزند، پدر، مادر یا اطرافیان است ، ضمیر ناخودآگاه دچار درگیری فکری شده، فکرهای بد القا میشود و خدا نکند که فرد به استدلال ذهنی هم برسد و برداشت منفی داشته باشد، آن زمان است که حال فرد خراب است و اصلاً نمیتواند خوبی را ببیند، برای درست کردن این استدلال ذهنی باید ورودیهای خود را درست کنیم.
گفته شد که انسان کارخانهای است که یک محصول دارد، که این محصول براساس عمل نتیجه میدهد و عمل براساس تفکر و نگاهی است که فرد دارد. جالب اینجاست که فرد براساس استدلال ذهنی تولید فرکانس میکند و بر آن چیزی که باور دارد را پخش میکند و از جنس همان باور افرادی را که در مسیرش قرار میگیرد را جذب میکند و هرچقدر روی استدلال و باور خود کار کند بیشتر میتواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد.
حالا باید بررسی کنیم زمانی که فرد سرشار از استرس، نگرانی و حال بد است چگونه میتواند به استدلال ذهنی که میخواهد برسد، ذهن انسان منطقی است و باید باور داشته باشد تا بتواند به یک استدلال ذهنی درست برسد ، مثلاً فردی که درآمدش از طریق پاک کردن شیشه ماشینهای کنار خیابان است نمیتواند باور این را داشته باشد که میتواند به درآمد میلیاردی برسد، چون دیتاهای ورودی این شخص در این بازه نبوده و باورش بر این ساخته شده است که در هوای گرم، شیشه ماشینهای مردم را پاک میکند و چیزی گیرش نمیآید، این فرد چگونه میتواند خود را تغییر دهد و سیستم فکری را درست درک کند.
این موضوع فوق العاده بزرگ است چون انسان براساس استدلالهای ذهنی که دارد در مدار اتفاقات قرار میگیرد و افراد مختلفی سر راهش قرار میگیرند، اگر با کسی دعوا میکند یا ماشینی سد راهش میشود، چون باورها و ورودیهای درستی ندارد که به این استدلال ذهنی ختم میشود، باید ورودیهای خود را بررسی کرده و ببیند چه ورودی داشته که به این نتیجه رسیده است ؛ پس استدلال ذهنی بر اساس ورودیها، دیتاها و نجواهای ذهنی شکل میگیرد که شاید به باور برسد و باور عامل اصلی حرکت انسان است، یعنی نتیجهای که من اکنون دارم ، اگر پولدار نمیشوم بر اساس استدلالهای ذهنی و عملکردی است که داشتهام ، میخواهم بگویم زمانی که فرد در حال رقم زدن اتفاقی است، برای رسیدن به خواسته خود باید به استدلال برسد و در مورد ورودیهای خود کار کند .
انسان حاصل انتخاب است و میتواند انتخاب کند، پس میتوان به جای نگرانی، خوشی را انتخاب کرد، وقتی فرد در حال دریافت دیتاهایی از جنس ترس، نگرانی و بدبختی است این ورودیها باعث رسیدن به یک استدلال ذهنی بد و منفی میشود. زمانی که شما به چیزی فکر میکنید در حال جذب آن اتفاق هستید، اگر چیزی را نمیخواهید، نباید آن را ببینید، مثالی میزنم تا این مقوله بهتر روشن شود، ما این قضیه را در قانون توجه میگوییم، فرض کنید شما از کثیفی متنفرید و میخواهید وارد خانه یا محل کارتان شوید و مدام با خودتان فکر میکنید که برسم کثیفیها رو از بین میبرم و آشغالها را بیرون میریزم ، ذهن شما فقط کثیفی و آشغال میبیند، ذهن شما نه را نمیفهمد.
یک مثال دیگر برای روشن شدن موضوع، چیزی را که میگویم انجام دهید، به خرگوش قهوه ای فکر نکنید و آن را نبینید، همه شما خرگوش قهوهای را دیدید، چون ذهن متوجه ندیدن و فعل منفی نمیشود و میگوید اگر انسان چیزی را نخواهد به آن نمیپردازد، در اینجاست که قانون توجه شروع میشود ، اگر در حال عبور از جایی دو نفر در حال دعوا هستند و به آنها توجه میکنید، حس خرج میکنید، حتی شاید چیزی هم بگویید، شما در حال توجه کردن به این فعل منفی هستید چون این اتفاق در مرکز کانون توجه شما قرار گرفته است، از جنس این اتفاق، مشکل و گرفتاری در زندگی شما هم پیش می آید چون این دنیا و سیستم هستی می گوید اگر این دعوا، مشکل و گرفتاری را نمیخواست به آن توجه نمیکرد ، شما مختار هستید که چه چیزی را بشنوید و چه چیزی را ببینید ، خیلی از افراد فکر میکنند که چشم و گوش برای دیدن و شنیدن است در صورتی که باید یاد گرفت که چه چیزی را دید و چه چیزی را ندید، چه چیزی را شنید و چه چیزی را نشنید.
لزومی ندارد که تصادفی را دید، لزومی ندارد که جنازه فردی را که در کنار خیابان افتاده است را دید، لزومی ندارد که دعوا را دید، هنر این است که این لحظهها را هم دید و هم ندید. خداوند انسان را آفریده که انتخاب کند، گوش فقط برای شنیدن نیست، لزومی ندارد که اخبار بد را شنید، گوشدادن به اخبار بد چه حسی را در انسان بوجود میآورد و این باعث ایجاد چه باور و نجوای ذهنی در او میشود؟؟
از این باور و نجوای ذهنی به چه استدلال ذهنی خواهید رسید، زمانی که در این مسیر شروع به حرکت میکنید متوجه میشوید که با توجه کردن به یکسری از موضوعات چه اتفاقهایی را در زندگی برای خود رقم زدهاید، در ابتدای روز از خواب بیدار میشوید بجای شکرگزاری و ساختن استدلال ذهنی براساس فرکانسها و نجواهای ذهنی مثبت ، به چه چیزی میپردازید؟ این شمائید که انتخاب میکنید چه چیزی را ببینید و بشنوید و بگویید، چطور انتظار دارید با ورودیهای بد نتیجهی خوبی بگیرید، این استدلال ذهنی در ضمیر ناخودآگاه کد شده و ثبت میشود و این دیتاها و ایجاد استدلالهای ذهنی برای زندگی، حکم صادر میکند.
مهم ترین مسأله این است که انسان خداوند سرزمین وجودی خود است و در پله اول گفته شد که خواسته بسیار مهم است و باید بدانید چه خواستهای دارید، صورت مسأله در رابطه با انتخاب درست است، چطور ممکن است در زمین وجودی و مغز خود، چیزی نکاشته و انتظار داشته باشید که محصول خوبی برداشت کنید، اگر شما کار و برنامهای را دوست دارید باید عملکرد و باور خود را در آن زمینه بسازید، نورون های مغزی را در راستای این هدف ارتقا دهید، باید در زمینه کاری و هدف خود ممارست و فعالیت داشته باشید، از انجام دادن کارهای خود لذت ببرید، خود را تشویق کنید و در زمینهای که دوست دارید تلاش کنید، هر چه به باورهای خود بیشتر فکر کنید به استدلال ذهنی قویتری دست خواهید یافت و براساس این استدلالهای ذهنی در مسیر درست هدایت میشوید که این خود استدلال ذهنی را ثابت میکند.
در پله اول ، خواسته ، سه گام فرمان ، زمان و حرکت وجود داشت، یعنی برای رسیدن به خواسته باید در طول زمان حرکت آغاز شود تا فرمان آن از طرف قدرت مطلق صادر تا به سرانجام رسد. دو مقوله خواسته و ناخواسته وجود دارد، اگر قرار است در راستای هدف خود حرکت کنید باید اطلاعات داشته باشید و سراغ ناخواستهها نروید، به طور مثال شخصی که در طلا فروشی کار میکند باید لحظه به لحظه از اخبار طلا باخبر باشد ولی نباید فراموش کند که انسان فراتر از اخبار است، اگر انسان در راستای ناخواستههای خود ورودی داشته باشد از جنس آن ناخواستهها در زندگیاش اتفاق میافتد. به جای اینکه به اصل موضوع فکر کند بر ضد آن تمرکز میکند، دوستان بدانید که هر آنچه را که بگویید واقعاً برایتان اتفاق میافتد، فرمولی میگویم که برای من معجزه میکند، خیلیها سوال میکنند که چگونه کارهای شما راحت انجام میشود؟!
چگونه به سرعت برنامههـایت ردیف میشود؟!
این خدای رحمان و رحیم است که کارها را درست میکند اما قبل از آن من حکم را صادر میکنم، وقتی من میخواهم وارد جلسهای شوم میگویم به لطف قدرت مطلق من وارد جلسه میشوم و افراد داخل جلسه پیشنهادی را که من میخواهم میدهند و من وارد جلسه میشوم بعد آنها میگویند آقای مهندس ما پیشنهادی برای شما داریم، من میدانم که آن چیست، شاید حتی اتفاقات بدی هم پیش آید که باز من با خود میگویم به لطف قدرت مطلق یقین دارم اتفاق خوبی به وجود میآید و دقیقا همینطور میشود. و این باور و استدلال ذهنی من است.
اگر زمانی که اتفاق بدی میافتد حالتان را خوب کنید، دنیا برای شما کرنش میکند و خودش را تغییر میدهد، میگوید این فرد چه انسان بزرگی بود که گذشت کرد. درباره موضوع استدلال ذهنی حرف و سخن بسیار است و شناخت نجواهای ذهنی خیلی میتواند به ما کمک کند زیرا استدلال ذهنی خود را درست کردهاید، باید ورودیهای ذهن درست شود، باید حال خود را خوب کنید، حس خود را خوب کنید، در شرایطی که اوضاع مالی خوبی نداشتم برنامه شکرگزاری را انجام میدادم، در زندگی خوب فکر کنید این شما هستید که انتخاب میکنید، برای اینکه بتوانید استدلال ذهنی خود را درست کنید باید ورودیهای خود را درست کنید، یکی از بهترین کارها برای درست کردن ورودیها نوشتن است، بنویسید الهی شکر که حالم خوب است اگر حالتان خوب نباشد هم خوب میشود، شما باید روی خودتان کار کنید ، اگر قرار است زندگیتان تغییر کند باید به استدلالهای درستی در مسیر درست برسید، باید ورودیهایتان را درست کنید، بنویسید تا اتفاق بیفتد…
- به لطف قدرت مطلق الله مهربان من بسیار بسیار ثروتمند هستم !
- خدایا شکر که من در آزادی مالی ، زمانی و مکانی قرار دارم !
- خدایا شکرت که من هر چیزی میخواهم را به دست میآورم !
- خدایا شکرت که حال من خوب است و سرحال هستم !
- خدایا شکرت که من خواب خیلی خوبی دارم !
- خدایا شکر که من همیشه پر از انرژی هستم !
در پله چهارم استدلال ذهنی به ما یاد میدهد که باید نجواهای ذهنی خود را بررسی کرده و براساس آن ورودیها و کانون توجه خود را کنترل کنیم، در آینده نزدیک در رابطه با کانون توجه و اینکه در چه مداری هستیم یک فایل کامل خواهیم داشت، اگر قرار است که در رابطه با نجواهای ذهنی و موضوعات آن تسلط کاملی داشت باید به آنچه گفته میشود عمل کنیم، از این جلسه که برگزار شد تا جلسه بعدی باید فایلها را گوش کرده و نجواهای ذهنی خود را مکتوب کنیم، اگر نجواهای ذهنی خود را پیدا کنید صورت مساله این که در کجای زندگی چه خواستههایی دارید و در چه مسیری باید حرکت کنید روشن میشود.
از اینکه به من فرصت خدمتگزاری دادید سپاسگزارم، امیدوارم که به استدلال ذهنی فراوانی، ثروت، نعمت و سلامتی برسیم، ممنونم، خدانگهدار.
برگرفته از کتاب چهل پله چهل راه
با ارسال نظرات و پیشنهادات خود، ما را در ارائه بهتر خدمات یاری کنید.
با تشکر از همراهی شما دوستان عزیز
مسـافر(مسیر مسافر)
سلام آقای مسافر دهقانی شیرازم
متادون روزی ۲۵ میل هم رسوندم
لطفا راهنمایی کنید خسته شدم
کم کم مقدارش کم کنم ؟
ولی مجبورم این مدت قرص خواب بخورم که اذیت نشم
مدیریت محترم کانال تلگرامی شفای آسان
من هر روز پستای کانال شما رو میخونم حتی چند بار.از پیاماتون یه دنیا انرژی میگیرم.امیدوارم تمام این انرژی های مثبت که میفرستین صد برابرش به خودتون برگرده،از لطفتون ممنون و متشکرم❤️و از اعماق وجودم امیدوارم همه بتونن با این داستان مبارزه کنن و سالم زندگی کنن و از خودشون محافظت کنن.از خدا میخوام تمام سینه سوخته ها به بهترین جایگاه و بهترین زندگی برسید دوستان من.ببخشید پرحرفی کردم✌️🙏
سلام آقای مسافردیشب وقتی باهاتون تماس گرفتم , گفتی به خداتوکل کن فرجی بشه پیش خودم گفتم مگه توشهرمون جایی هست که ازاین قرصابفروشن یابرم دکتردارویی مشابه این قرصاهست که بهم بدن واقعاناامیدبودم امروز وقتی یه قوطی که هشت تا ازقرصای شماتوش بودازتوکشولباسام پیداکردم که بچم گفت مامان من اینارو گذاشتم اینجاتاوقتی قرصات تموم شدایناروبخوری معنی توکل به خدا روفهمیدم آقای مسافرخوشبحالتون که ایمانتون قویه برامنم دعاکنیدگرفتاریم زیاده
سلام آیا باید داروی شما را مثل متادون آهسته آهسته کم کنیم یا نه یعنی وابستگی جسمی داره مثل ب ۲ یا متادون ممنون
سلام .
دارو وابستگی نداره.
اما باید طبق دستور مصرف استفاده کنید.
باسلام خدمت خانم عصمتی خدارا شاکرم که به من لطف بزرگی نمود که با داروی شما اشنا شدم درطول این ۱۴ روز مصرف من از یک قرص ۴۰متادون به یک چهارم رسیده و مطمعن هستم باکمک خداوند متعال ومشاوره خوب خانم عصمتی از این موادیاداروی افیونی نجات پیدا خواهم کرد انشالله
سلام خیلی عالیه تو ۱۴روز از ۴۰میلیگرم۳۰میلیگرم کم کردی یعنی تقریبا ۱۰میلی گرم هم در۴روز ترک خواهی کرد. واقعا عالیه. میتونم خواهش کنم چطوری این کار را انجام دادی لطفا به من هم بگو حالت چطوریه چون به من روش دیگه ای ارائه کردن خواهش میکنم اینو به اشتراک بگذارید که الان حالتون چطوره امروز ۸مهر است والان باید از متادون پاک باشی. اینو واسه خودت وخودم وهمه میخوام بگی متشکر میشم. فقط احساسی نگو ممنون ومنتظرم