اجتماعی, اعتیاد, سلامت, شکرگزاری

قانون درخواست

قانون درخواست از کائنات

قانون درخواست

سلام دوستان من مسافر این دنیا و همسفر شما هستم

همه ما بارها این را شنیده‌ایم که خواسته‌های خودمان را طلب کنیم و کم نخواهیم. مادرم همیشه میگفت: از خدا کم نخواه، هرچیزی که دلت میخواد طلب کن و هیچوقت هم کم نخواه. هرچیزی که میخوای زیاد بخواه، هیچوقت از خزانه خدا کم نمیشه، خزانه خدا که ته نداره رحمتشم که کم نیست، خدا بیامرز همه رفتگان رو، با اینکه خدا بیامرز سواد درست و حسابی نداشت و زیاد اهل مطالعه نبود ولی همیشه از این حرف‌ها بهم میزد و میگفت: « اگر به چیز بد فکر کنی خدا همون رو بهت میده و اگر خوب بخوای، خوب گیرت میاد، من دعا میکنم هرچیزی که از خدا میخوای خیر باشه و خوبشو بهت بده ». حتماً برای شما هم اتفاق افتاده که این مدل حرفها رو از بزرگتر‌‌‌ها بارها شنیده باشید. امروز که مقداری دانایی کسب نموده‌ام و کمی آگاه شدم، متوجه میشوم که مادرم از چه قانونی صحبت میکرد، با اینکه همیشه فکر میکردم افکار قدیمی‌ها برای قدیم بوده و امروزه همه چیز تغییر کرده ولی حالا میفهمم که این قانون در عالم هستی وجود دارد و عملاً ثابت شده است. در اینجا میخواهیم کمی قانون درخواست کردن را بیشتر بشناسیم و ببینیم که چگونه کار میکند.

قانون درخواست کردن

شاید این سوال برای شما پیش آمده باشد که قانون درخواست کردن چیست؟ آیا به این معنی است که اطرافیان شما منتظر هستند تا از آنها درخواست کنید؟ بله درست متوجه شده‌اید، اگر قبول ندارید به خودتان رجوع کنید و ببینید اگر شخصی بیاید و از شما درخواست کاری را داشته باشد، آیا شما تلاشی برای برآورده کردن درخواست او نمی کنید؟ کاری که از دست شما بربیاید حتماً برایشان انجام میدهید. برای مثال همین امروز را مرور کنید، چند نفر از شما درخواستی داشتند؟ شما کدام موارد از این درخواست ها را قبول کردید و انجام دادید؟ پس می‌بینید که افراد باید از شما درخواستی داشته باشند تا شما برایشان انجام دهید و همینطور برعکس‌. ولی گاهی پیش می آید که اشخاص و یا اطرافیان ما نمی توانند خواسته خودشان را اعلام کنند و شما پیش خودتان گفته‌اید او که چیزی از من نخواسته. پس همه ما یاد نگرفته‌ایم که درخواست کنیم. شاید قبل از درخواست کردن قضاوت میکنیم که نکند به من جواب منفی بدهد. شاید نتواند از پس انجام آن کار بر بیاید، شاید از رودربایستی قبول کند ولی قلباً راضی به انجام آن نباشد، ما از افراد نزدیک خودمان هم درخواست نمیکنیم و فقط آن‌ها را قضاوت میکنیم، با خودمان میگوییم من که میدانم جواب منفی به من میدهد و یا اینکه من که میدانم درخواستم را رد میکند. بهتر است بدانیم که افراد طبق آن چیزی که در افکار و اندیشه ما میگذرد به ما جواب میدهند و باید سعی کنیم قبل از هر کاری قضاوت کردن را کنار بگذاریم.

 

 

همسر من و قانون درخواست کردن

همسرم هیچوقت از من درخواستی نمیکرد و هر موقع نیازهایش را میپرسیم میگفت چیزی نمیخواهد و نیازی ندارد. زمانیکه بیرون میرفتیم میگفتم که چیزی نیاز نداری و در جوابم میگفت نه. بعد از مدتی که خودم این قانون را متوجه شدم به این درک رسیدم که او نمیتواند از قانون درخواست کردن سود ببرد و متوجه شد که اگر درخواست‌ هایش را میگفت جواب مثبت میگرفت. یعنی اگر بجای اینکه با خودش به این فکر کند که “الان وقتش نیست، شاید نتواند درخواست من را عملی کند، شاید گفتن اینکه چه میخواهم خوب نباشد و اما و اگرهای بسیار زیادی که بارها برای خودمان پیش آمده” فقط درخواستش را میگفت احتمالاً عملی میشد، حالا اگر شما جواب منفی شنیده اید و یا تجربه‌ای از گذشته دارید که جواب منفی شنیده اید باید از قانون پیگیری استفاده کنید.

 

 

پیگیری در قانون درخواست کردن

قانون پیگیری میگوید شما نباید با یکبار درخواست کردن و جواب منفی شنیدن عقب بروید. در بحث فروش بیشتر به این قانون اشاره میکنیم. اگر مشتریان شما امروز به شما گفتند ما نیازی به کالا و خدمات شما نداریم. آنها فقط امروز را گفته‌اند نه فردا یا هفته آینده، شاید آن شخص فردا موقعیت بهتری داشته باشد و تصمیمات بهتری بگیرد. شاید آن موقع در شرایطی نبوده که به شما جواب مثبت بدهد. شاید آن موقع نیازی به خدمات و کالای شما نداشته، ولی هیچکسی از آینده و فردا خبر ندارد. شما باید بتوانید نیاز را در آن شخص به وجود بیاورید و از درخواست و پیگری کردن دست برندارید. قانون درخواست کردن و قانون پیگیری کردن دستی در دستان هم دارند و مکمل همدیگر هستند. نمیتوانید به تنهایی از آنها استفاده کنید. شما اول باید درخواست بدهید و بعد پیگیری کنید تا به نتیجه مطلوب و جواب درست برسید. بله جواب درست، پیگیری به معنی مزاحم‌ شدن نیست بلکه به معنی گرفتن جواب درست است، و اینکه بتوانید جواب درخواستتان را بگیرید. فرض کنید شما با یکی از دوستانتان تماس گرفته‌اید و از او درخواست پول میکنید، دوست شما میگوید بگذار ببینم میتوانم برایت کاری انچام بدهم، شما منتظر میمانید که او با شما تماس بگیرد، مدتی میگذرد و ذهن شما به سمت قضاوت کردن میرود، قضاوت کردن باعث میشود که دید شما به آن شخص بد شود و برای خودتان خیال بافی های منفی کنید، مثلا دورانی را به خاطر بیاورید که برای آن شخص فلان کار را کرده‌ اید ولی حالا که از او درخواستی داشتید جواب درستی به شما نداده. بله جواب درستی به شما نداده چون شما نحوه درخواست کردنتان واضح نبوده، برای اینکه به این خیال بافی ها نرسید و منتظر نمانید، هنگامی که از کسی درخواست میکنید و آن شخص برای جواب دادن از شما زمان میخواهد باید وارد مرحله پیگیری شوید، سوال بپرسید و دوباره درخواست خودتان را مطرح کنید تا به جواب درست و قطعی برسید.

سوال پرسیدن در قانون درخواست کردن

شما باید از فن سؤال پرسیدن به جواب درست برسید. مثلاً: آن شخص از شما فرجه میخواهد، درسته! شما باید خیلی واضح و روشن بگویید که من این پول و یا هر درخواستی که دارید را دقیقاً برای کی میخواهید و همچنین از او بخواهید که دقیقاً چه زمانی جواب صحیح را میدهد، همانطور که با آن شخص صحبت میکنید مرتب زمان دقیق را یادآوری کنید. در چنین مواقعی ذهن شما میداند که زمان خاصی برایش تعریف‌ شده است و حسن خوب دیگری که برای شما دارد این است که دوست شما یا شخصی که مخاطب درخواست شما قرار گرفته است، سریع تر به شما جواب درست را میدهد و یا اینکه اگر جواب منفی باشد طبق همان تایم پیغامی به شما میدهد، شما منتظر نمیمانید و درخواست خودتان را از شخص دیگری میخواهید. در این قسمت یادتان نرود اگر شما جواب رد شنیده‌اید، با خونسردی و آرامش بپرسید که میتوانم دلیل جواب نه شما را بدانم، چون خیلی وقت‌ها آنها دلیل را به ما نمیگویند و این امکان به وجود می آید که دوباره ذهن ما به سمت قضاوت و افکار منفی‌ برود و خیال بافی را شروع کند.

روش شناخت خود و اطرافیانتان با قانون درخواست کردن

پدرم همیشه میگوید از افرادی که در کنار شما هستند درخواست مبلغ پولی را داشته باش، این کار باعث میشود که به نتیجه مشخصی برسید. یک: شما دوستان واقعی خود را میشناسید و میتوانید به آنها اعتماد کنید و از این به بعد میدانید که چه کسانی در هنگام رخ دادن بحران به شما کمک میکنند و به آنها دلگرم میشوید. دو: اگر درخواست شما را نپذیرفتن بعد از اینکه علت را جویا شدید، متوجه میشوید که نتوانسته‌اید اعتباری بین آنها ایجاد کنید و باید فکری برای قوی کردن اعتبارتان کنید یا اینکه به دنبال کسانی بگردید که برای آنها اعتبار دارید. یک اتفاق دیگری که میتوان در این فرمول تعریف کرد این است، شما موقعی که درخواست میکنید و جواب منفی میشنوید، اگر شخص در آینده از شما درخواستی داشت و شما نمیدانستید که آیا آن شخص قابل‌ اعتماد است یا نه. دستش برای شما باز میشود و حتی الامکان دارد خودش با شما قطع رابطه میکند.

پس در این مقاله یاد گرفتیم اگر درخواست نکنیم، آن‌ها را قضاوت میکنیم
اگر امروز درخواستی میکنید، فقط برای امروز است و فردا روز دیگری است با روحیات دیگر
قضاوت نکنید، درخواست کنید

 

 

شاید برای شما پیش‌ آمده است با افرادی که برای اولین بار برخورد میکنید، رفتاری میبیند که آنها را قضاوت میکنید. یا اینکه چه شخصیت خوبی دارد و یا برعکس، اما در روز دیگر، چیز متفاوتی از این رفتارها میبینید و تعجب میکنید، آنطور هم که شما فکر میکردید نبود. درگذشته به ما میگفتند اگر میخواهید حسن و اخلاق واقعی شخصی را بشناسید، سفر بروید اما امروزه نمیتوان این ریسک را کرد، چون خیلی گران تمام میشود و بهترین روش استفاده از قانون درخواست کردن است.

حالا چرا باید از قانون درخواست کردن استفاده کنیم

اگر ما اهدافی را برای خودمان مشخص کنیم و به دنبال مسیری برای رسیدن به آنها باشیم، یکی از راه‌هایی که میتواند ما را به هدفمان برساند کمک گرفتن از دیگران است. اگر ما نیاز داریم از کسانی که قبلاً به آن هدف رسیدند و تجربه دارند مشاوره بگیریم، باید از آن‌ها درخواست مشاوره کنیم، اگر شخصی هست که میتواند مسیر درست را به ما نشان بدهد باید آدرس را از او درخواست کنیم. پدرم همیشه میگوید گران را ارزان بخر، یعنی اینکه شخصی که مسیری را طی کرده و در این راه تجربه به دست آورده است، شاید این تجربه برایش گران تمام شده باشد ولی زمانیکه با او مشاوره میکنید این تجربه را بدون اینکه خسارتی به شما وارد شود به دست می آورید. پس گران را ارزان میخریم.

 

 

آیا شما از قانون درخواست کردن سود میبرید ؟

خیلی از افراد را دیده‌ام که وقتی به دنبال آدرسی هستند، نمیتوانند از قانون درخواست کردن استفاده کنند و کلی زمان را از دست میدهند و امکان دارد سر موقع به‌ قرارشان نرسند، فقط به خاطر اینکه نمیتوانند درخواست کنند و آن هم به خاطر قضاوت‌های ذهنی است که دارند، میگویند شاید شخص جواب درستی ندهد و یا آدرس را بلد نباشد. ما از ظاهر افراد، آنها را قضاوت میکنیم، اخمو باشد سعی میکنیم به سمتش نرویم. پوشش مناسب نداشته باشد از آن‌ها دوری میکنیم و جوان باشد میگوییم بی‌تجربه است، پیر باشد میگویم حوصله ما را ندارد، خلاصه ما ظاهر را میبینم و همین باعث میشود که آنها را قضاوت خوب و یا بد کنیم. با درخواست کردن میتوانید به درون آنها بروید و واقعیت را ببینید و دیگر بابت قضاوت کردنتان خودخوری نکنید. این را فراموش نکنید که ما از کسانی درخواست کمک میکنیم که از آنها خوشمان بیاید و با آنها ارتباط برقرار کنیم.

قانون درخواست کردن

ما یک کار را انجام نمیدهیم و آن هم درخواست کردن است. چند سال پیش از فروشگاهی یک هندوانه خریدم. آن را در خانه قاچ کردم و با صحنه دلخراشی مواجه شدم، دیدم که داخل آن گندیده بود. همسرم گفت برو هندوانه را پس بده، در ابتدا برایم خیلی سخت بود و گفتم چه کسی میوه را پس میگیرد ولی همسرم دست بردار نبود، نه اینکه با قانون پس دادن اجناس آشنا نباشم بلکه مشکل اصلی من خجالت کشیدن بود. که در من بیداد میکرد، خیلی هم برایم سخت بود تا اینکه قبول کردم و آن را به فروشگاهی که خریداری کردم بردم، اولش آن شخص قبول نمیکرد ولی من پیگیر شدم. چون همسرم گفته بود تا آن را پس ندهی حق برگشت به خانه را نداری، پس من مجبور بودم، میفهمید، مجبور، نه به خاطر اینکه فکر کنید زن ذلیل بودم بلکه به این خاطر بود که این اتفاق برام من یک تمرین بزرگ بود تا بتوانم درخواستم را بکنم و از خجول بودن نجات پیدا کنم، خلاصه که من موفق شدم و هندوانه را پس دادم و با موفقیت و سربلندی به آغوش خانواده برگشتم. خدا خیلی به من رحم کرد، اگر در مردم این قانون شکل بگیرد هر چیزی را میخواهید بگیرد و بابت آن پولی که زحمت کشیدید پرداخت میکنید، به شرط سالم بودن و حق برگرداندن آن کالا و یا محصول پرداخت میکنید و مشکلات فروش محصولات سالم حل میشود.

 

 

بی ارزش کردن پول

حالا چرا این اتفاق می افتد که مردم اعتراضی نمیکنند به فروشندگانی که کالای نامرغوب میفروشند. یکی از دلیل‌هایی که وجود دارد این است که پول را کالای بی‌ارزشی میدانند. وقتی شما چیزی را بی‌ارزش میکنید نگران هم نمیشوید که برای چیز بی‌ارزش‌تری خرجش کنید اما اگر به آن ارزش بدهید و پول را یکی از نعمت‌های خوب خداوند بدانید و آن را چرک کف دست ندانید. آن را برای کالاهای با ارزش خرج میکنید. مراقب پول خود باشید که در کجا دارید خرج میکنید. اگر میبینید که پول در دستان شما نمیماند و به‌ سرعت برف و باد از کف شما میرود. کمی تأمل‌ کنید و ببیند که کجا آن را بی ارزش کرده‌اید. پول هم مانند خیلی از چیزها در جای قرار میگیرد که به آن ارزش بدهند. ( دستان ثروتمندان ) شما اگر این رفتار را از ثروتمندان واقعی الگو بگیرید پول به سمت شما جذب میشود. یکی از راه‌هایی که میتواند شما را موفق و ثروتمند کند الگو گرفتن از انسان‌های ثروتمند است.

چرا ما راه ثروتمندان را پیش نمیگیریم ؟

سؤال خوبی است که شما باید به آن فکر کنید و من اگر بخواهم به این سؤال جواب بدهم میگویم که خیلی واضح و روشن است، به خاطر اینکه آدم‌های ثروتمند کارهایی را انجام میدهند که آدم‌های فقیر حاضر به انجام آن کارها نیستند، انسان‌های فقیر به دنبال لذت‌های آنی هستند و به دنبال کارهایی هستند که زحمت زیادی نداشته باشد. منظورم از زحمت زیاد این نیست که شما بگویید من قبول ندارم انسان‌های فقیر بیشتر کار میکنند کارگری میکنند و تمام‌ کارهای سخت برای آن‌هاست. بلکه منظورم استفاده نکردن از مغزشان است. فکر کردن برای آنها خیلی سخت و گران است. آنها یاد گرفته‌اند که به دنبال چیزهای جدید و تازه نباشند و به فرزندان خود میگویند که چیزهای جدید خطرناک است. همیشه در تلاش‌ هستند که در منطقه امن خود بمانند و هیچ ریسکی نکنند. حتی جرأت اینکه درخواست کنند تا حقوقشان اضافه شود را ندارند. درخواست سمت جدید نمیکنند، حتی آنها از خداوند هم درخواست نمیکنند که جایگاهشان را تغییر دهد، بلکه به همان جایگاه خود را راضی نگه‌ داشته‌اند و میگویند هرچه خواست خدا باشد همان میشود. دریغ از اینکه این خواسته خودشان است و بِه این خاطر میترسند که تغییر کنند که نکند جایگاه کنونی که دارند را از دست بدهند.

کارگرانی که در چهارراه‌ها هستند

به نظر شما آیا خواست خداوند است که شرایط زندگی آنها چنین است. آیا خداوند با کسی خصومت شخصی دارد که مشکلاتی در زندگی‌اش به وجود بیاورد. آنها خود پذیرفته‌اند که در آن مکان‌ها قرار بگیرند. من خودم همیشه این سؤال را میپرسیدم که چرا یکی باید در اوج زندگی کند و تفریحات شاد و سالم و گرانی را تجربه کند. خانواده‌ای هم با خالی کردن باد معده پدرشان شاد باشند. همیشه هم در جواب سؤالم می‌گفتند که قرار نیست هر پنج‌انگشت یکی باشد. میگفتم پس چرا ما نباید آن انگشت خوشبختِ باشیم. من این خدا را دوست ندارم. چرا بین ما این تفاوت را ایجاد کرده و در جواب میگفتند که یکی باید مهندس باشد و یکی هم باید کارگر، من که این تعاریف را قبول نداشتم و به خاطر همین همیشه با پدرم به خاطره رفتن به سرکار ساختمانی مخالف بودم. تا اینکه خودم انتخاب کردم که در چه زمینه‌ای میخواهم فعالیت کنم. خودم از قانون درخواست استفاده کردم و درخواست من‌ بعد از کلی پیگیری به جواب رسید. من وارد شغل آزاد شدم، شغلی که حدود 15 سال در آن فعالیت کردم، شغل من طراحی و اجرای دکوراسیون داخلی بود. اینجا از قانون انتخاب استفاده کردم و الان دیگر از خداوند شاکی نیستم. چون متوجه شدم که من میتوانم خودم انتخاب کنم که چطور زندگی کنم، کجا باشم و در چه شغلی، خودم را محدود نکردم. من انسان هستم و انسان هم میتواند از انعطاف‌ پذیری خودش استفاده کند و از منطقه امن خودش خارج شود. اگر امروزه به من بگویند که هرکسی را بهر کاری ساختند، میگویم این ما هستیم که انتخاب میکنیم.

اعتقاد، باور، ایمان

به ما همیشه میگفتند که شما یا باید اعتقاد داشته باشید، یا باور و یا ایمان. اگر شما ایمان داشته باشید میتوانید به هر چیزی برسی. هر مقام و ثروتی و هر موفقیتی، اینجا یک سؤال برای من پیش می‌آید که پس این‌ همه که ادعا میکنند که ایمان قوی دارند، پس چرا 97 درصد مردمی که ایمان، باور، اعتقاد دارند نتوانسته‌اند به درجه واقعی که انسان است برسند. درجهٔ که خداوند آن را برای ما انتخاب کرد، اشرف مخلوقات، یکم به این موضوع فکر کنید. ما اشرف مخلوقات هستیم یا آن سگی که در خانه انسان در ناز و نعمت و فراوانی زندگی میکند. ما یک حقیقتی را گم‌ کرده‌ایم که ما اشرف مخلوقات هستیم و باید با انتخاب‌های که میکنیم در ناز و نعمت زندگی کنیم. بله ما نباید فقیر باشیم، اشرف مخلوقات ثروتمند و شاداب است، ما انسان هستیم نه وسیله ای برای حمل نقل، اگر شما بجای اینکه بیل تان کار کند از مغزتان کار بکشید شما هم میتوانید به آنچه در واقع هستید برسید. مغز ما میتواند اختراعاتی کند که نیازی به نیروی انسانی نباشد. ما باید متفکر باشیم. همچنین که اگر به اطراف نگاه کنیم فنّاوری حرف من را ثابت میکند. البته شما میتوانید این قسمت را قبول نکنید و نظر شما هم قابل‌ احترام است. بستگی به درک ما از دنیا است.

 

 

شناخت

اگر ما شناخت کافی از جهان و خداوند و خودمان داشته باشیم. میتوانیم، بگوییم این سه محل را گذراندیم و به مرحله آخر رسیده ایم. یعنی شناخت. (اعتقاد+باور+ایمان= شناخت) شما در مرحله آگاهی میتوانید به شناخت برسید، شناخت از تجربه، اطلاعات و درک شما می‌آید. درکی که دنیا را چگونه میبینید. آیا دنیا، دنیای فانی است و یا اینکه دنیای تجربه و رسیدن به تکامل است، دنیا بی هدف ساخته نشده که بخواهد همین‌ جوری و بی جهت ویران شود. دنیا طبق نظم خاصی آفریده‌ شده است. اگر ما به مرحله شناخت برسیم میتوانیم دنیایمان را جای بهتری برای زندگی کردن کنیم و به دنبال صلح و آرامش هستیم. در غیر این صورت ما جنگجو ستیز میشویم و این جمله را در ذهنمان جاری میکنیم که من ایمان‌ دارم که پیروزی از آن‌ من است. در صورتیکه اگر شناخت داشته باشید، میگویید پیروزی و آزادی برای همهٔ جهان است. شناخت شما را از جنگ دور میکند کسی که خود و خدای خود را بشناسد همیشه به دنبال دادن درخواست صلح است.

 

 

 

با ارسال نظرات و پیشنهادات خود، ما را در ارائه بهتر خدمات یاری کنید.

با تشکر از همراهی شما دوستان عزیز

مسافر(مسیرسبز)

دیدگاهی در مورد “قانون درخواست

  1. ناشناس گفت:

    سلام و عرض ادب من هم به سهم خودم سپاسگزار وشاکر خدای بیهمتام

    1. admin گفت:

      سلام .
      خدا حفظتون کنه .
      کلاسها رو پیگیری کنید .
      هر روز براتون مطالب جدید میزاریم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *